مدیریت صنعتی، عموما به مفهوم مدیریت نظام مند یک واحد صنعتی یا کارخانه تلقی می گردد.این واژه در سالهای ابتدایی قرن بیستم هنگامی که انقلاب صنعتی موجب تغییر روشهای کاری از روشهای دستی به تولید ماشینی شد، متداول گردید. در کنار مطالعات آکادمیک، مدیریت در عمل نیز به صورت یک مجموعه پیچیده دانش و مهارت شناخته شد و با افزایش تخصص گرایی، گرایشهایی برای آن تعریف شد. با توسعه فناوریهای جدید وفناوری اطلاعات در سالهای بعد، تفاوتهایی در شکل ونحوه اداره سازمانها پدید آمد که تعاریف گذشته را تحت تاثیر قرار داد و مدیریت صنعتی تداعی گر بهبود کارایی وبهره وری گردید و اکنون به مجموعه ای جامع از دانش روز مرتبط با تکنولوژی، تولید وعملیات، کیفیت، شیوههای بهبود و….اطلاق می شود که نه تنها در سازمانهای صنعتی بلکه در مجموعههای خدماتی نیز قابل استفاده هستند. در دنیای امروز مدیران باید قادر به دیدن سازمان به صورت فرایندهایی یکپارچه باشند و بتوانند از ایدهها و ابزارهای جدید در راستای تعالی سازمان بهره بگیرند.
تصمیمات و فعالیتهای یکپارچه در جهت توسعه استراتژیهای مؤثر، اجرا و کنترل نتایج آنهاست. بنابراین مدیریت استراتژیک فعالیتهای مربوط به بررسی، ارزشیابی و انتخاب استراتژیها، اتخاذ هر گونه تدابیر درون و بیرون سازمانی برای اجرای این استراتژیها و در نهایت کنترل فعالیتهای انجام شده را در برمیگیرد.
با نگاهی دقیق به مفهوم مدیریت استراتژیک میتوان به ضرورت استفاده از آن پی برد. با توجه به تغییرات محیطی که در حال حاضر شتاب زیادی به خود گرفته است و پیچیده شدن تصمیمات سازمانی، لزوم بکارگیری برنامهای جامع برای مواجهه با اینگونه مسائل بیشتر از گذشته ملموس میشود. این برنامه چیزی جز برنامه استراتژیک نیست. مدیریت استراتژیک با تکیه بر ذهنیتی پویا، آیندهنگر، جامعنگر و اقتضایی راه حل بسیاری از مسائل سازمانهای امروزی است. پایه های مدیریت استراتژیک بر اساس میزان درکی است که مدیران از شرکتهای رقیب، بازارها، قیمتها، عرضهکنندگان مواد اولیه، توزیعکنندگان، دولتها، بستانکاران، سهامداران و مشتریانی که در سراسر دنیا وجود دارند قرار دارد و این عوامل تعیینکنندگان موفقیت تجاری در دنیای امروز است. پس یکی از مهمترین ابزارهایی که سازمانها برای حصول موفقیت در آینده میتوانند از آن بهره گیرند «مدیریت استراتژیک» خواهد بود.
مدیریت کیفیت یکی از بحثهای جدید در زمینه تولید و خدمات است. گرچه سابقه آن به ابتدای تاریخ نیز میرسد اما مفهوم نوین کیفیت محصول قرن ۲۰ است. بر طبق یکی ازنگرشها مدیریت کیفیت یعنی نظارت بر فرآیند ساخت و تولید محصول برای ایجاد اطمینان از مطابقت محصول با آنچه مورد نظر طراح یا مشتری بوده است. این نظارت از مرحله دریافت و سفارش مواد اولیه تا خدمات پس از فروش را شامل میشود. بدین ترتیب طیف وسیعی از فعالیتها را شامل میگردد.
مدیریت مالی، مدیریت اثربخش و کارا پول (وجوه / منابع مالی) به منظور دست یابی به اهداف سازمان را مدیریت مالی گویند. مدیریت مالی دربرگیرنده چگونگی افزایش سرمایه (تامین مالی)، و نحوه تخصیص آن است (به عنوان مثال بودجه بندی سرمایهای). این امر تنها مختص بودجه بندی منابع بلند مدت نیست؛ بلکه منابع کوتاه مدت مانند داراییهای جاری را نیز در بر میگیرد. همچنین با سیاست توزیع سود سهامداران نیز مرتبط است. مدیریت مالی مدیریت منابع و مصارف به صورت کارا و اثربخش است. هدف مدیریت مالی افزایش ارزش شرکت و در نتیجه افزایش ثروت سهامداران میباشد.
مدیریت بازاریابی
مدیریت بازاریابی تلاشی است آگاهانه برای بهدستآوردن نتایج مثبت در مبادله با بازارهای هدف. مدیریت بازاریابی در هر بازاری کاربرد و قابلیت اجرا دارد. بهطور مثال یک مدیر منابع انسانی با بازار نیروی کار یا یک مدیر خرید با بازار مواد اولیه سروکار دارند. اما بهطور کلاسیک، مدیریت بازاریابی به وظایف آن دسته از کارکنان سازمان اطلاق میشود که با فروش محصولات و خدمات نهایی سر و کار دارند؛ مانند مدیر فروش، مدیر تبلیغات و فروشندگان.